روزنامه ابتکار
1396/09/16
تقی آزاد ارمکی در گفتوگو با «ابتکار» جنبش دانشجویی در ایران یک جنبش چپگرایانه است
فرهاد کیان فرید«اساسا جنبش دانشجویی در ایران یک جنبش چپگرایانه است. البته چپ نه به معنای مارکسیستی بلکه چپ به معنای جریانی که به دنبال اصلاح وضع موجود است و در جهت مواجهه با نظام سیاسی گام برمیدارد. این وضعیت با گذر زمان تغییر کرده و هر آنچه که به انقلاب اسلامی نزدیک میشویم از میزان تاثیر مارکسیسم کاسته و تاثیر جریان اسلامی بیشتر میشود». این را تقی آزادارمکی استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران میگوید. وی که معتقد است هرگاه جنبش دانشجویی از حالت اصلاحطلبانهاش خارج و وارد رویه رادیکالی میشود، به بنبست و نوعی انسداد داخلی میرسد. او در گفتوگو با «ابتکار» به بهانه 16آذر به بررسی فراز و نشیبهای جنبش دانشجویی طی 7دهه اخیر پرداخته است که در ادامه میخوانید:
با توجه به این که هر پدیده اجتماعی، محصول و نتیجه زمینه های تاریخی خاصی است، به نظر شما چه زمینههای تاریخی باعث پیدایش و رشد جنبش دانشجویی در ایران معاصر شد؟
جریان دانشجویی در ایران را میتوان هم معاصر دانست و هم یک پدیده تاریخی. از این جهت معاصر است که پیشینه طولانی ندارد. یعنی وقتی قرار باشد این جریان را مورد بررسی قرار دهید، میبینید که به دهه 30 یا نهایتا 20 باز میگردد. یعنی زمانی که دانشگاه به صورت سازمانی شکل گرفت و گروهبندیها و دستهبندیها به صورت دقیق و منسجم شکل گرفت. از میان مجموعه صورتبندیهای اجتماعی در ایران آن روز، جریان دانشجویی با سه پدیده متفاوت مرتبط است. یکی از این پدیدهها سیر تحولات بینالمللی است که میتوان گفت ظهور جریانهای جدیدی در جهان مانند جنبشهای آزادیبخش و شکلگیری دولتهای ملی از مسائلی بود که بر شکلگیری جنبش دانشجویی تاثیر داشت. دوم ساماندهی پدیده چپ در دنیا و ظهور آن در ایران است. عنصر سوم هم جریان روشنفکری در ایران است. مجموع این سه عنصر باعث ظهور جنبش دانشجویی در ایران شدند. البته این جنبش دانشجویی صورت واحدی ندارد و دارای چندین وجه است. یعنی یک بخشی درون دانشگاهی و بخشی دیگر برون دانشگاهی است. بعضی با هدف نقد قدرت انجام میشود و برخی دیگر در نقد نظام جهانی است. گاهی هم نگاه اصلاحطلبانه دارد و در جهت سامان حیات اجتماعی است. در چنین شرایطی است که عنصر جدیدی در جنبش دانشجویی ظهور میکند. این عنصر را میتوان تحت عنوان «تجربه دانشجویی» و «استمرار جریانهای دانشجویی در ایران» نامگذاری کرد که بسیار قابل اعتنا است. همه این ها موجب شدند که جنبش دانشجویی در ایران افت و خیزهایی پیدا کند و بعد که با جریان نهضت ملی و حزب توده و اسلامگرایی گره میخورد، دچار تحول میشود.
برخی بررسیهای تاریخی مدعی هستند که جنبش دانشجویی پیش از انقلاب در مقاطعی از زمان در سیطره جریانهای چپ بوده است. در صورت صحت این مدعا به نظر شما چه عواملی باعث رشد جریانهای چپگرا در درون جنبش دانشجویی در آن زمان بوده است؟
اساسا جنبش دانشجویی در ایران یک جنبش چپگرایانه است. البته چپ نه به معنای مارکسیستی بلکه چپ به معنای جریانی که به دنبال اصلاح وضع موجود است و در جهت مواجهه با نظام سیاسی گام برمیدارد. البته این به معنای آن نیست که جریان راست اینگونه نیست ولی در جریان جنبش دانشجویی مارکسیسم و کمونیسم قدرتمند است. زیرا نیروی اساسی انتقادی است و همین ماهیت مارکسیستی و کمونیستی جریان چپ است که موجب میشود جریانهای دیگری مانند ملیگرایی و اسلامگرایی، ظهور پیدا کنند. یک دوره میبینیم که جریان چپ به معنای مارکسیستی در دانشگاهها بسیار پررنگ است اما با گذر زمان و هر آنچه که به انقلاب اسلامی نزدیک شدیم از میزان تاثیر مارکسیسم کاسته و تاثیر جریان اسلامی بیشتر شد. مثلا اگر دهه 50 را مورد بررسی قرار دهیم میبینیم که جنبش دانشجویی یک جریانی است که متاثر از نهضت آزادی و نیرهای ملی مذهبی است و درون آن جریان اسلامگرایان بسیار مهم بوده و نقش اثرگذاری بر ساختار جنبش دانشجویی دارند. جالب آنکه حتی متونی که بر روی آن تمرکز دارند هم از روشنفکران دینی مانند علی شریعتی است. دلیل این مسئله هم همین قدرت گرفتن روشنفکری دینی است که بر روی این جنبش تاثیر میگذارد. اما جنبش دانشجویی در یک برهه زمانی از جنبه مارکسیستی جریان چپ فاصله میگیرد.
از جمله اصلیترین دلایلی که بر این امر اثری مستقیم داشته است، شکست حزب توده در دهه 30 و به تبع آن شکلگیری نهضت مقاومت ملی است. افزون بر این دلایل میتوان به وضعیت جریان چپ در دنیا هم نام برد که تاثیر بسیاری بر روی جنبش دانشجویی داشت.
در مجموع این دوگانگی (مارکسیستی و اسلامگرایی) همچنان در جنبش دانشجویی وجود دارد. به گونهای که این دو نحله در مسائل بسیار اندکی با هم تفاهم و توافق دارند و به طور معمول با یکدیگر در تضاد هستند. یعنی زمانی که قرار است اعتراضی انجام شود با یکدیگر متحد شده و علیه نظام حاکم به توافق میرسند؛ اما اما زمانی که به دنبال سازماندهی نیروها هستند، کاملا مجزا عمل کرده و نقاط افتراقی جدی پیدا میکنند. تا جایی که حتی دفترهای جداگانه دارند و نشستهای متفاوتی برگزار میکنند.
با توجه به اینکه جنبش دانشجویی قبل از انقلاب استعداد پذیرش گروههای مختلف را داشت آیا جامعه هم همین میزان ظرفیت پذیرش را دارا بود؟
بله. جامعه ما قبل از انقلاب ظرفیت پذیرشهای گوناگونی را داشت. اصلا جامعه ما از قدیم یک جامعه با حضور گروههای متعدد و متنوعی بود. البته به نظر من درون دانشگاه تا حدودی این گونه پذیرشها سختتر انجام میشد. زیرا جایی که محوریتش سیاسی است از گوناگونی اجتناب میکند. ضمن اینکه فضای دانشگاه به شدت رادیکال است و گروههای رادیکال در آن فعالیت میکنند.
اما در جامعه این فاکتور وجود ندارد و به همین دلیل هم گروههای مختلف و گوناگونی در جامعه حضور دارند.
پس از انقلاب و به ویژه بعد از دهه 80 شاهد افول و تغییر مسیر چشم گیر جنبش دانشجویی بودهایم. شما دلایل بروز این موضوع را در چه مسائلی میبینید؟
این طبیعی است. زیرا جنبش دانشجویی در برهههای مختلف به سقف رسید و دچار یک ریزش عمده شد. دلیل این موضوع هم این بود که اولا نتوانست بود به خواستههایی که داشت، دست پیدا کند. دوم اینکه با مقاومتهای شدید مواجه شده بود. به همین دلیل هم هست که وقتی نگاهی به جنبش دانشجویی در دهه 80 میاندازیم، متوجه تغییرات زیادی در شعارها میشویم. به نظرم یکی از دلایل دیگری که موجب میشود جنبش دانشجویی به بنبست برسد، این است که از حالت اصلاحطلبانهاش خارج و وارد رویه رادیکالی میشود. دلیل دیگر هم این است که جنبش دانشجویی تحت تاثیر جریانهای سیاسی (اصلاحطلب و اصولگرا) بوده و زمانی که این دو جریان در داخل جنبش دانشجویی به تقابل با یکدیگر میپردازند، این جنبش دچار انسداد درونی میشود.
از دیگر دلایلی که میتوان برای این موضوع در نظر گرفت، چرخشی است که در جریان روشنفکری اتفاق افتاده است. از دهه 80 به این سو، برخی روشنفکران از جامعه دانشگاهی فاصله گرفتند و در حقیقت روندهای روشنفکری در بیرون از دانشگاه دنبال شد. البته با این وضع روشنفکران کماکان در کنار دانشگاه حضور داشتند. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه بخشی از این جریان به خارج از کشور مهاجرت کردند و همین خود یک فاصله جدی میان جریان روشنفکری و جنبش دانشجویی ایجاد کرد که موجب تغییر و تحول در این جنبش شد. به همین دلیل به جای اینکه به دنبال اصلاحات باشد، دچار رفتارها و اهداف رادیکال شدند.
در حقیقت همین رادیکالیزه شدن فضا و محیط جنبش دانشجویی یکی از اصلیترین دلایل افت شدید جنبش دانشجویی شده است.
سایر اخبار این روزنامه
مرتضی رسولی پور در گفت وگو با «ابتکار»
16 آذر سیاسی نبود
تقی آزاد ارمکی در گفتوگو با «ابتکار»
جنبش دانشجویی در ایران یک جنبش چپگرایانه است
بغض کودتا یا قربانی برای نیکسون
«ابتکار» از مشکلات دانشجویان گزارش میدهد
گلایه مند از وضعیت دانشگاه
جلال خوشچهره
چالشها و کاستیها در جنبش دانشجویی
حضرت آیت الله خامنهای:
مقابل عوامل آمریکا خواهیم ایستاد
در پی موافقت کابینه با سیاست بیطرفی؛
حریری: از استعفا صرفنظر کردم